میخواستم از بشر دو پا بنویسم که وقتی حقوقش را نمیگیرد چقققدر بی حال میشود و دیگر دل و دماغی برای کار کردن پیدا نمیکند، اینکه دیگر دوست ندارد سرکار برود و به نظرش بی فایده است.
اما وقتی بیشتر فکر کردم دیدم شاید فقط من اینجوری هستم و تمام بشر دو پا این ویژگی را نداشته باشد.
از صبح تا به حال دل سرد شده بودم حتی به صاحب کارم گفتم سرکار نمی آیم، به دلایل شخصی! (حتی ساده ترین اتفاقات هم برایم دل سرد کننده بنظر میرسند)
وقتی به زحمت تلاش میکردم که کلاس عصر امروزم را کنسل کنم، به هر بدبختی بود زنگ بزنم،تلفن شان در دسترس نباشد و من مجبور شدم همین چند دقیقه پیش بلند شوم و با اکراه سر کار بروم!!!
گوشی ام را برداشتم بالای صفحه led پیامک چشمک میزد،
بی حوصله گوشی را باز کردم پیامک بانک بود.
خیلی نبود، حتی از طرف صاحب کارم هم نبود، از حلتمرین های باقی مانده دانشگاه بود ولی انگار جانی تازه گرفتم،
غلط نیست که از قدیم گفته اند تا عرق کارگر خشک نشده باید حقوقش را داد. درسته من کارگر نیستم اما یه جور حقوق بگیرم و میلیون ها نفر حقوق بگیر دیگه توی این جهان زندگی میکنند پس. ؟
پس شاید من تنها بشر دو پایی که وقتی حقوقش را نمیگیرد دل و دماغی برای کار ندارد نباشم!!
درباره این سایت